5:30
امروز رفتم کوه بالای پارک جنگلی برای اولین بار و دیدم پارک جنگلی رو که برای منابع طبیعی بود و دورش سیم خاردار کشیده بودنند که نصف سیم ها افتاده بود و نوشته بودنند که دخل و تصرف هم در اینجا خلاف قانون هست و بعد دیدم دو نفر از بالای کوه دارند میاییند پایین از راه اصلی و یکی قد کوتاه بود و یکی قدبلند و از پارک جنگلی برمی گشتند. در طول راه مجتمع های زیادی بود و یکی از مجتمع ها 28 واحدی بود که دکانی داشت بدون چراغ و تاریک بود و با موتور جنس هاشو میاورد. و یک اتاق متروکه بود که دارای برق بود و در حد 3 در 4 بود و درش زنگ زده بود و قفلش هنوز پایدار مانده بود.
در پارک جنگلی درخت های بیدمجنون و بوته بود و بعد در راه برگشت داخل زمین بالای مسجد هم نخل و سبزی تازه بود و یک جا هم با دیوار های بلند و حیاط بزرگ ساخته بودنند که امنیت زیادی داشت و در آهنی بزرگ.
بعد که داشتم برمی گشتم هوا گرم تر شده بود و مثل اول صبح هوا سرد نبود و دماغم را نمی سوزاند.
بعد هم آمدم خانه تازه بابا داشت می رفت نان داغ و آش بگیرد و بچه ها رو ببره مدرسه
7:00
- ۰۱/۰۷/۲۴