فراشبند ماشین از ترمینال مدرس ماشین داره اتوبوس هم شاید داشته باشه
داخل خیابان رئیس علی دلواری کنار بلوار بوستان فرماندهی و قرارگاه نیرو انتظامی
۰۸۹۵۶۰۰۹۹۵۹.ط
جهان چهره و صالحی
چندتا سگ داشت که موقعی می رفتیم دکه همراه ما میومد رکس بسکوییت می گرفت بعد صالحی گفت عصر بار اوردن چندتا پفک و انرژی زا و کیک دوقولو بیاره و بسکوییت و نوشابه و این چیزا چون سرگرنه هست دکه گرون میده کارت خون هم داشت دکه باچون از اون طرف فیروز اباد میره و از این ور به فراشبند برای سال ۱۳۱۰ هست این هم از خاطرات امروز ما دمپختک با گرجه و زرد چوبه هم خیلی خوشمزه میشه غذا مرغ و سیب زمینی که خلیفه درست کرده بود مثل برا مادر بزرگ ها بود
امروز تغییر شیفت بود اقای رحمانی با ستوان دوم نظری اومده بود که نظری تازه اومده خیلی جوون هست انصاری مقدم تعجب کرده بود و اینجا باید قبل از این که سرباز باشیم آدم باشیم یعنی چی اخر با یک پوتین و یک جفت دمپایی بری سر پست نه تعادل داری نه وجه خوبی داره اگر منطقه خطرناکیه طبق حرف شما جناب رحمانی خب باید سرباز اماده باشه نه با یک پوتین راه بره اخر این درست نیست اگر هم می خواهی زنگ بزنم دکتر معاف از پوتین بگیرم خب زخمم عفونت می کنه اما حالا داره سخت می گیره که وظیفه اش انجام داده باشه.
اقای نظری هم مثل کاظم نژاد ادم خوبیه اهنگ های هایدی هم خوشش میاد . برای چای سازمانی هم روش خاصی داره که دیگه می گم بلد نیستم چای بذارم اصلا چای نخورم بهتره
محمد نظری ستوان دو
و استوار رحمانی
09175210407
امروز کلا گرفتم خوابیدم موقع شام هم بیدار نشدم تا صبح که منصوری اومد بیدارم کرد صندلی ها بیرون بود اما علادین داخل اورده بود کنار پله ها بعد من اومدم می خواست ببره بیرون بذاره اما دیگه من دیدم هیچی نگفت بعد گفت غذای دیشب گذاشتم برو بخور ظرفت هم بشور من هم گفتم من که سهمی نداشتم غذا هم خودم میارم فقط ناهار میرم می خورم ظرف خودم می شورم هرکی اینجا مسئول کارهای خودشه
12.12
امروز سرباز امیری ماکارونی درست کرد خیلی خوب هم درست کرد شله نشده بود.
بعد ظرف ها هم امروز کوله مو انداختن اقای رحمانی
بعد ساعت ۳ اقا محمد نظری ستوان دوم با سرباز امیری ساعت ۵ برگشتن استوار دوم رحمانی هم اعصاب نداره فقط دستور میده وقتی هم که چیزی یادت رفت میگه انتظار داری مو بیارم انگار چند نفر اینجا هستن حالا اگر هم بگی چیزی ازت کم نمیشه جناب
بعد امیری هم میره گشت با نظری برای فرم عشایر بعد رحمانی داد و بیداد میکنه که بنزین زیاد مصرف نکنید بعد گفت چون این عشایر سیار هست دو تا دختر داره امیری برای همین ها می خواد سو استفاده کنه از محمد نظری برای خودش بعد میگه این بشکه بنزین هم خودت بیار
دکتر استوار رحمانی هم میگفت یه جور میگی دکتر انگار دکتر شیراز هست بگو دکتر نفری بهیاری باشه مثل صادقی و بعد هم گفت انتی بیوتیکی برات تجویز می کنم بعد دیگه معروف شد دکتر رحمانی
بعد شب ساعت ۷ هم ای شعر دل سوزی می خوند این چوپان روستا اقای نظری هم چند روز اومده جلوش اسلحه ها تمیز کردیم و سوال پرسید چند جا سلاح شماره داره که همش یکی هست اما اینا عوض شده بعد مثل کاظم نژاد بچه فسا اطلاعات نظامی زیادی داره کلا هر کی جدید از دانشگاه میاد همین طوره
اقای رحمانی هم خیلی لامردی ها رو می شناسه موقع نفت ریزی داخل علادین هم چشمم سوخت ایراد گرفت کلا اب اومد داخل چشمم
اینجا داخل گشت با صالحی خیلی خوبه عالیه دست فرمونش
۱۳.۱۲
امروز ظهر غذا ها رو عصر خوردم بهتره کلا تا عادت کنم و دمبل و سیب زمینی هم دیشب خوردیم و ظهر هم استامبلی با سبزی بود و کلا سیستم غذایی همین طور باشه بهتره برای پست منصوری هم باید نگاه کنم
۱۴.۱۲
IR91-0150-0000-0313-0045-3763-54
5892101443947771
بانک سپه
۶۵ن۷۸۵ ۷۳ ساینا محمد نظری
۵۶ن۸۸۳ ۶۳ استوار رحمانی
باچون بی سیم مرفوک میرزایی
پارس سفید
99ص 354 ایران ۴۸
امروز ساعت ۷ و نیم دو نفر با نیسان به نام صادقیان اومدن که شکایت کنن که حیوونشون دو بردن صبح هم یک خانم دکتر خوش صدا از پزشکی قانونی اومده بود
سگه هم دردسره حرف ما گوش نمیده فقط حرف رحمانی گوش میده سیگار هم همه اهلشن
داشت تعریف میکرد داخل مرزبانی اعصابم خورد بود ۳ متر یک نفر رو پرت کردم داخل مرز زاهدان که یک حاجی بود میوه و تره بار ۱۰ هزار نفر رو تامین میکرد از ستاد ایران ناجا زنگ میزدن می گفتن داخل موقعی که حاجی میاد از مرز رد بشه حتی موقعی که به خاطر بمب گذاری مسجد علی ابی طالب بسته بودن هم می تونستن رد بشن ۴ تا نیسان برنج و یکی پرنده بود یک عقاب هم تیر خورده بود که گوشت می خورد مثل سگ ماده و سیگار عشقی بعضی ها میکشن منصوری هم اول نمی خواست کارت با پول بده رحمانی امارش داشت گفت حتما باید بده ۱۴۸۷ بود که اخر کار امیری ومنصوری باهم حساب کردن متولد ۸۰ هست منصوری هم شیطونه ها و سروش هم داشت هم پول دادم هم کارت دادیم جناب سروان نظری
امشب هم پول روی هم گذاشتم من ۴۰ تومن دادم و بقیه ۳۰ تومن به جز منصوری که ۸ تومن داده بود کارتش خیلی توش نبود یک روغن ۷۰۰ میلی لیتری ۵۰ تومن یک سس تند رهگذر ۱۲ تومن و نوشابه ۲۱ تومن و سوسیس هم فرض کنیم شده ۹۰ تومن که روی هم بشه ۱۸۰ تومن که تقسیم بر ۶ میشه ۳۰ تومن هر نفر اما منصوری ۸ تومن داد که جاش از من کم کردن ۴۰ تومن گرفتن ۲۰ تومن نقد و ۲۰ تومن از کارت که به هر حال پول نقد رو باید خرج میکردم بهتر هم شد چون نیازی بهش نبود دیگه بعد درست کردن ظرف ها هم گذاشتن کوله مو
هر چی جناب سروان نظری صدای رکس میزد نمی اومد ولی برای رحمانی زیاد میومدن صداش می شناخت.
۱۴.۱۲
بعد ابولفضل صالحی هم پشمک ارده ای با پنیر و چای می خورد و عسل ۱۲۰۰ هم داشت زبونش هم با ادامس عسل و قند برید خون اومد با دستمال پاک کرد
جناب سروان هم استقلالی هم هست با امیری کل کل می کنه پرسپلیس دوم و استقلال سوم هست
امروز ساعت ۶ و ۵۰ اقای قهرمانی اومد لیمو خاگی اورد ترک بود.
